جوشقان من! به حال و روزت اشک بریز!

گفتیم و رسیدیم به این نکته که عده ای از جوشقان رفتند و تکلیفشان روشن است و حال ما مانده ایم و هزار امید و آرزو برای ساختن شهری آباد . شهری که حرف های ناگفته دارد از جفای فرزندان ناخلفش . بغض های فرو خفته دارد از جور نا اهلان. آنان که به خیانت تاریخی شان ( که به لطف خدا محقق نشد) مفتخرند و هنوز دم از خدمت خالصانه به جوشقان میزنند!

جوشقان می نالد از آنانی که از خود قدیسه ای ساخته و خویش را عاری از هرگونه اشتباه و خطا می پندارند.همان هایی که هنوز زخم های عمیق شان بر پیکر جوشقان التیام نیافته ، دوباره دست بر شمشیر برده اند تا زخمی عمیق تر و کاری تر بر این شهر نیمه جان بزنند.

جوشقان من ! اشک بریز به حال و روزت که اینگونه جولان گاه گرگانی گشته ای که گویی سیر نگشته اند از هر آنچه دیدی و زبان نگشودی ! شاید تو را هم به جرم سخن همچو شهردار دلسوزت اخراج کنند و یا به جرم گفتن حقیقت به غیر شهروند بودن و داشتن افکار شیطانی متهم سازند. امان از این حب ریاست که با برخی چه می کند که دین و دنیای خویش را به پشیزی می فروشند!

جوشقان من ! بسیار دیده ای خیانت ها، ظلم ها و جور ها.بسیار خنجر خورده ای از نامردمانت ولی گذشت آن روزها که هر آنچه خواستند کردند و هر آنچه خواستیم نکردند و امروز با شگردی جدید با هدف ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان مردم بویژه جوانان میخواهند راه های نرفته ی گذشته را بپیمایند ! زهی خیال باطل!

چه خنده دار است این روزهای ما ! آقایان!  هر آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است!



 - این مطلب برای آگاه کردن مردم جوشقان نگاشته شده بود . آقایان تصور تخریب را از ذهن خود بیرون کنند چون این نوشته برخواسته از اذهان شیطانی و معیوب است (که قبلا توسط جنابان عالی کالبدشکافی شده بود).

 - این مطلب را ضمیمه پرونده قضایی نویسنده نمایید تا در محضر دادگاه اشد مجازات برای ایشان در نظر گرفته شود!!!